حبل المتین

شیعیان اهل سنت واقعی

حبل المتین

شیعیان اهل سنت واقعی

۳ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

هجوم به خانه وحی

ali Tanha | پنجشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۲، ۰۲:۱۷ ب.ظ | ۰ نظر

 

یا زهرا

 

یکی از وقایعِ تلخ و درد آوری که پس از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله بوجود آمد آتش زدن خانه وحی ، توسط اهل سقیفه بود که اکثر قریب به اتفاق علمای جهان اسلام این مطلب را در کتب معتبر خود ذکر کرده اند و چنین بر غربت اوّل مظلوم عالَم امیرالمومنین علی علیه السلام و اوّل مظلومه عالَم حضرت فاطمه شهیده سلام الله علیها شهادت داده اند.

عالمِ مورد اعتماد عُمَری ها مشهور به امام جوینی در کتاب فرائد السمطین ج2 ، ص 34 و 35 می نویسد : رسول خدا صلی الله علیه و آله قبل از آنکه از دنیا بروند فرمودند : می بینم بعد از من حرمت فاطمه سلام الله علیها پایمال می گردد ، حقّش را غصب و او را از ارث ممنوع می کنند ، پهلوی زهرا سلام الله علیها را شکسته شده و فرزندی را که در رحم دارد ، سقط شده ؛ در حالی که پیوسته فریاد می‌زند : وا محمّداه ! ؛ ولی کسی به او پاسخ نمی‌دهد ،‌ کمک می خواهد ؛ اما کسی به فریادش نمی‌ رسد .

ابن حجر عسقلانی عالم مورد اعتماد و متعصب اهل تسنن در لسان المیزان ج1 ، ص268 و ذهبی در میزان الإعتدال می‌نویسند :عُمَربن خطاب به فاطمه لگد زد که سبب سقط محسن گردید .

صفدی عُمَری مذهب در کتاب الوافى بالوفیات ، ج5 ، ص347 می نویسد :
عُمَردر روز بیعت به شکم فاطمه ضربه ای زد که منجر به سقط شدن محسن از شکمش شد.

جوینی ، از علمای مشهور اهل تسنن در کتاب فرائد السمطین ج2 ، ص 34 و 35 می نویسد :
خدایا لعنت کن هر که به فاطمه سلام الله علیها ظلم کرده ، کیفر دِه هر که حقّش را غصب کرده ، خوار کن هر که خوارش کرده و در دوزخ مخلّد کن هر که به پهلویش زده تا فرزندش را سقط کرده است.

بلاذری از بزرگان پیروان سقیفه در کتاب انساب الاشراف، بلاذرى، ج1، ص586 می نویسد : ابو بکر به دنبال علی برای بیعت کردن فرستاد چون على علیه السلام از بیعت با ابوبکر سرپیچى کرد، ابوبکر به عُمَردستور داد که برود و او را بیاورد ، عُمَربا شعله آتش به سوى خانه فاطمه علیها السلام) رفت. فاطمه علیها السلام پشت در خانه آمد و گفت: اى پسر خطّاب! آیا تویى که مى خواهى درِ خانه را بر من آتش بزنى؟ عُمَرپاسخ داد: آرى! این کار آنچه را که پدرت آورده محکم تر مى سازد.

مورخ مشهور عُمَری ها ، مسعودی در کتاب اثبات الوصیه ، صفحه 143 می نویسد :
فهجموا علیه وأحرقوا بابه ، واستخرجواه منه کرهاً ، وضغطوا سیّدة النساء بالباب حتّى أسقطت محسناً ... به او (علی علیه السلام) هجوم آورده و درب خانه او را آتش زدند و او را به زور از آن بیرون آوردند و سَروَر زنان را با در چنان فشار دادند که سبب سقط محسن گردید .

شمس الدین ذهبى عُمری مذهب در کتاب سیر اعلام النبلاء می نویسد : عُمَر به فاطمه لگد زد که سبب سقط محسن گردید.
حضرت زهرا علیها السلام فرمود: اى عُمَر، ما را با تو چه کار است؟ جواب داد: در را باز کن و گرنه خانه تان را به آتش مى کشیم! فرمود: اى عُمَر، از خدا نمى ترسى که به خانه من وارد مى شوى؟! ولى عُمَر اِبا کرد از این که برگردد. عُمَرآتش طلبید و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد ... کتاب سلیم بن قیس ، ص 150 .


آلوسى مفسّر مشهور اهل تسنن در تفسیر روح المعانی ج3 ص 124مى‌نویسد: عُمَرخشمگین شد و درب خانۀ علی را به آتش کشید و داخل خانه شد، فاطمه به سوی عُمَرآمد و صدا زد:یا ابتاه، یا رسول الله ...، عُمَر شمشیرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، و سپس تازیانه را بر بازوى فاطمه زد، و فاطمه صدا زد:یا ابتاه... علی علیه السلام ناگهان از جا برخاست و گریبان عُمَررا گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینى و گردنش کوبید .

ابن قتیبۀ دینوریِ سنّی می نویسد: «... عُمَر با عده ای درب منزل علی آمد. فاطمه پشت در آمد، و با صدای بلند ندا داد:«یا اَبَتاه، یا رسول الله، پس از تو از عُمَر بن خطّاب و ابن ابی قُحافه چه ها که ندیدم. مردم با شنیدن این ندای فاطمه، گریه کنان پراکنده شدند اما عُمَر باقی ماند تا علی را از منزل بیرون آوردند. الامامه و السیاسه ج1 ص 16

در کتاب صحیح البخاری؛ ج 4، ص 1549، ح 3998- صحیح مسلم؛ ج 3، ص 1380، ح 1759آمده است : فاطمه سلام الله علیها بر ابوبکر غضب نمود، با وى قهر کرد و با او سخنى نگفت تا از دنیا رفت.

 


دریافت

  • ali Tanha

عایشه در تغسیل و تدفین رسول الله شرکت نداشت!!!

ali Tanha | سه شنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۲، ۰۶:۳۰ ب.ظ | ۰ نظر

مناسبت سالروز شهادت پیامبر اکرم صلی الله و علیه و اله،عدم حضور عایشه در تغسیل و تدفین پیامبر اکرم را برای شما قرار میدهم...

عبد الرزاق عن بن جریج وغیره عن عبد الله بن أبی بکر عن أبیه عن عمرة عن عائشة قالت ما شعرنا بدفن النبی صلى الله علیه وسلم حتى سمعنا صوت المساحی من آخر اللیل

با سند صد در صد صحیح آمده است که عایشه گفت : آگاه نشدیم بر دفن رسول خدا مگر زمانی که در آخر شب چهار شنبه متوجه صدای بیل و کلنگ بودیم .

المصنف ، ج 3 ص 520 ، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الرزاق بن همام الصنعانی الوفاة: 211 ، دار النشر : المکتب الإسلامی - بیروت - 1403 ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : حبیب الرحمن الأعظمی

الطبقات الکبرى ، ج 2 ص 47 ، اسم المؤلف: محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری الزهری الوفاة: 230 ، دار النشر : دار صادر بیروت

مسند الإمام أحمد بن حنبل ، ج 6 ص 62 ، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة مصر

تاریخ الطبری ، ج 2 ص 239 ، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری الوفاة: 310 ، دار النشر : دار الکتب العلمیة بیروت

سنن البیهقی الکبرى ، ج 3 ص 409 ، اسم المؤلف: أحمد بن الحسین بن علی بن موسى أبو بکر البیهقی الوفاة: 458 ، دار النشر : مکتبة دار الباز - مکة المکرمة - 1414 - 1994 ، تحقیق : محمد عبد القادر عطا

الاستیعاب فی معرفة الأصحاب ، ج 1 ص 47 ، اسم المؤلف: یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الجیل - بیروت - 1412 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : علی محمد البجاوی

السیرة النبویة لابن کثیر ، ج 4 ص 538 ، اسم المؤلف: أبو الفداء إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی الدمشقی (المتوفى : 774هـ) الوفاة: 774 ، دار النشر

به خوبی واضح است که عایشه در تغسیل و تدفین رسول الله شرکت نداشته است .

این چه زنی بوده که در تدفین رسول خدا شرکت نداشته است ؟؟؟

عایشه در آن موقع کجا بود؟؟؟

پاسخ اهل سنت چیست؟؟؟

و...


  • ali Tanha


تابوت

جلوگیری عائشه، از دفن جنازه امام مجتبى (ع) در کنار رسول خدا (ص) : ابن عبد البر قرطبى، دانشمند پرآوازه اهل سنت در کتاب بهجة المجالس مى‌نویسد:لما مات الحسن أرادوا أن یدفنوه فی بیت رسول الله صلى الله علیه وسلم، فأبت ذلک عائشة ورکبت بغلة وجمعت الناس، فقال لها ابن عباس: کأنک أردت أن یقال: یوم البغلة کما قیل یوم الجمل؟!. هنگامى که حسن (علیه السلام) از دنیا رفت، خواستند که او را در خانه رسول خدا (ص) دفن کنند؛ پس عایشه از این کار جلوگیرى کرد، سوار بر قاطرى شد و مردم را جمع کرد. ابن عباس به او گفت: (تو مى‌خواهى همان کارى را که در جمل انجام دادى انجام بدهی) تا این که مردم بگویند: «روز قاطر» همان طورى که مى‌گویند روز شتر ؟بهجة المجالس وأنس المجالس، الجزء الأول من قسم الأول، ص100،دار الکتب العلمیة دیگر منابع:البلاذریأنساب الأشراف، ج1، ص389، طبق برنامه الجامع الکبیر.إبن أبی‌الحدید شرح نهج البلاغة، ج16، ص8، دار الکتب العلمیة - بیروت

یعقوبى در تاریخ خود مى‌نویسد:

وقیل أن عایشة رکبت بغلة شهباء وقالت بیتی لا آذن فیه لأحد فأتاها القاسم بن محمد بن أبی بکر فقال لها یا عمة ما غسلنا رؤوسنا من یوم الجمل الأحمر أتریدین أن یقال یوم البغلة الشهباء فرجعت

عائشه در حالى که سوار بر قاطر خاکسترى رنگى شده بود، گفت: این خانه من است، به هیچ کس اجازه (دفن) نمى‌دهم. قاسم بن محمد بن أبى بکر جلو آمد و گفت: اى عمه، ما هنوز سرهاى خود را (از ننگ) بعد از روز شتر سرخ نشسته‌ایم، تو مى‌خواهى که مردم بگویند «روز قاطر خاکستری»؟ پس عائشه بازگشت.

الیعقوبی، أحمد بن أبی یعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح (متوفاى292هـ)، تاریخ الیعقوبی، ج2، ص225، ناشر: دار صادر بیروت.

 

ابوالفداء در تاریخ خود نوشته است:

وکان الحسن قد أوصى أن یدفن عند جده رسول الله صلى الله علیه وسلم، فلما توفی أرادوا ذلک، وکان على المدینة مروان بن الحکم من قبل معاویة، فمنع من ذلک، وکاد یقع بین بنی أمیة وبین بنی هاشم بسبب ذلک فتنة، فقالت عائشة رضی الله عنها: البیت بیتی ولا آذن أن یدفن فیه، فدفن بالبقیع، ولما بلغ معاویة موت الحسن خر ساجداً.

(امام) حسن (علیه السلام) وصیت کرد که او را در کنار جدش رسول خدا (ص) دفن کنند، وقتى از دنیا رفتند، خواستند به وصیت او عمل کنند، در این زمان مروان از جانب معاویه حاکم مدینه بود، پس او از این کار جلوگیرى کرد، نزدیک بود که بین بنى امیه و بنى هاشم به خاطر این مسأله فتنه شود؛ پس عایشه گفت: خانه، خانه من است، من اجازه نمى‌دهم که او در این جا دفن شود، پس او را در بقیع دفن کردند؛ وقتى خبر از دنیا رفتن (امام) حسن به معاویه رسید، (از شادی) سجده کرد.

أبو الفداء عماد الدین إسماعیل بن علی (متوفاى732هـ)، المختصر فی أخبار البشر، ج1، ص127، طبق برنامه الجامع الکبیر.

نتیجه:

طبق مدارکى که گذشت، عایشه از دفن امام مجتبى علیه السلام در خانه پیامبر جلوگیرى کرده است، بنابراین، سؤالات ذیل پیش مى‌آید:

چرا عایشه از دفن امام مجتبى علیه السلام در کنار جدش رسول خدا صلى الله علیه وآله ممانعت کرد؟

آیا مالکیت این خانه در اختیار عائشه بود؟ چه کسى این خانه را به او داده بود؟ اگر او از رسول خدا صلى الله علیه وآله ارث برده بود، چرا دختر پیامبر از این ارث محروم شد؟ اگر مال عموم مسلمانان و جزء بیت المال بود، چرا اجازه دفن نداد؟



  • ali Tanha